رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

دختر پاییزی ما

صحبت های قبل از خواب

دختر گلم الان که دارم اینارو برات می نویسم ساعت ۱۱ و ۴۵ هست و شما هنوز بیداری و در حال صحبت کردن و لالایی هم همچنان داره پخش میشه از گوشیم...شبا قبل از خواب مرتب بهونه گیری میکنی مثلا میگی مامان شمکم درد می کنه، مامان گشنمه، مامان تشنمه، من واقعا نمیدونم کدوم درخواستت الکیه و کدوم راستکی ، الان که رفته بودم برات آب بیارم به بابا در مورد بهونات گفتم وقتی برگشتم، شما گفتی:  مامان من صدارو شنیدم من:صدای چی رو شنیدی؟ رستا:صدای بابا مامان من:چی گفتیم؟ صداتو آروم کردی و با شیطنت خاصی گفتی:منو گفتی، رستا رو گفتی حال من اون لحظه مثل اینکه دیگه خوابیدی الان ساعت ۱۰ دقیقه بامداده ، شبت بخیر گلم   ...
23 شهريور 1395

شیرین زبونی های رستا

گل دختر من این روزا اینقدر شیرین شدی و قشنگ صحبت می کنی  که من از وصفش عاجزم. من و بابا هر روز بیشتر و بیشتر عاشق شما می شیم. وقتی یک کلمه جدید از دهنت بیرون میاد با تعجب به همدیگه خیره می شیم و هی تند تند می بوسیمت انگار کنار شما بودن هیچ وقت برامون تکراری نمیشه. شبا قبل از خواب اینقدر صحبت می کنی و از همه کس و همه چیز حرف میزنی تا خوابت بگیره، یک جمله که امشب گفتی این بود مامان وقتی بریم بیرون من بغل شما نمیام خودم پیاده روی می کنم...این پیاده روی رو کجای دلم بذارم آخه عشق خوش صحبت من، اینروزا عکساتو بیشتر توی اینستاگرام میذارم ولی بازم وبلاگ یه چیز دیگس الان هم با گوشی اومدم توی وبلاگت یکم سخته ولی اگه همه چیز اکی باشه سعی می کنم بیش...
16 شهريور 1395
1